تومیگوییمن میشنومتومیخندیمن میخندمتو ناراحتیمن ناراحتماما میخندممیخواهم فراموش کنی غمت رامن ناراحتماما بازهم میخندمنمیخواهم توراناراحت ببینمفقط بعدازسالهاسنگینی این ناراحتیکمی ازموهایم را سفید و کمی ازگوشه چشمم را خط خطی کرده استولی بازمیخندمنمیخواهم ناراحتیت را ببینم